سالهای سال است عادت کرده ایم به اینکه مزیّتهای اقتصادی مان را نادیده بگیریم؛ حتی اگر این مزیّت، ایران را در یک کفه ترازو گذاشته باشد و تمام جهان را در کفه ای دیگر و یا اینکه ایران تمام فضای هر دو کفه را به خود اختصاص داده باشد.
امروز جهان از زعفران به عنوان گران ترین ادویه یاد می کند و ایران را تولید کننده بلامنازع این محصول می داند. سود نهایی تولید این محصول پرکاربرد و پرطرفدار ایران در صنایع غذایی و دارویی جهان را اما همچنان یا دلّالان می برند یا قاچاقچیان.
رسوخ روزافزون ویروس دلّالی و قاچاق به فرایند صادرات زعفران ایرانی، به قدری تکراری و روزمره شده که شاید تنها در پاییز هر سال که فصل برداشت این محصول پرسود فرا می رسد، سخن از پیدا کردن درمان برای این درد کهنه بر سر زبانها می افتد و بعد دیگر هیچ.
جایگاه استراتژیک زعفران در ارزآوری برای اقتصاد ایران در هر مقطعی و با هر سلیقه مدیریتی، غیرقابل انکار است اما ظاهرا در سالهای اخیر، بیش از هر زمانی، فرش قرمز برای قاچاقچیان و آنهایی که هیچ رقمه دلشان برای ایران و ایرانی نمی سوزد، گسترده شده حال آنکه این طلای سرخ، می تواند یک تنه نماینده ای لایق برای اقتصاد و کشاورزی غنی ایران در بازارهای جهانی باشد.
عدم بازگشت ارزهای صادراتی در چند سال اخیر که کشور با سخت ترین موانع برای مدیریت دخل و خرج روبروست، دردی بزرگ و زخمی است عمیق بر پیکره اقتصاد پرچالش ما اما چرا وقتی درد را می دانیم به فکر درمان نیستیم؟ چرا باید افغانستان و بعد اروپا و دیگران، مزیت زعفران ما را بهتر از خودمان بفهمند؟ چرا در شرایطی که امکان صادرات آسان و بی قید و بند را نداریم، همچنان اصرار داریم بازار غیرواقعی ارز، سیاست شکست خورده رفع تعهد ارزی، مابه التفاوت بسیار جذّاب نرخ سامانه نیما و بازار آزاد و عطش سودجویان، تکلیف بازار صادراتمان را به بدترین شکل ممکن روشن کند به طوری که کاربلدهای دلسوز، عطای کار در این وادی پر خطر را به لقایش ببخشند و در عوض دندان طمع آنها که فقط پول بی دردسر و ناپاک را هدف مقدس خود می دانند و همین هدف هر وسیله ای را برایشان توجیه می کند، تیزتر شود؟!
مگر شما دولتمردان اقتصادی خودتان را مخالف اقتصاد تک محصولی معرّفی و در کلام از ضرورت عدم وابستگی به نفت و دلارهای پر اما و اگر نفتی دفاع نمی کنید؟ آیا همین شماها نیستید که به ویژه در دو سه سال اخیر از سختی بازگشت ارز به کشور حرف می زنید؟ مگر نمی گویید نفت مان را به سختی می خرند و بازگشت پولش "یا بخت و یا اقبالی" است؟ پس چرا مسیر صادرات کالاهایی که سند شش دانگش به نام ایران است را تا این حد سنگلاخی کرده اید؟
آقایان سیاست گذار! چه بپذیریم و چه نپذیریم، حاصل دسترنج کشاورز بی ادّعای زعفران کار ما را قاچاقچیان و دلّالان- چه افغانستانی ها و چه تاجران تیزچنگی که در ینگه دنیا محصول ما را به نام خود و دیگران به مشتریان قالب می کنند- می برند و اینجاست که باید مرثیه ای جگرسوز خواند بر مزیتی ایرانی که سفره چرب و نرم دیگران شده است.
آقایان مدیر! کشور در شرایطی است که باید از کمترین مزیت اقتصادی هم درآمد ارزی داشته باشد تا شاید بدین وسیله بتوان روزهای سخت تحریم را که نمی دانیم کی به سر می رسد، گذراند. شما که می دانید قاچاق زعفران ایرانی و پیاز زعفران به افغانستان و بعد اقصی نقاط جهان با سیاست گذاری اشتباه ارزی تان هر روز جذّاب تر می شود، یک بار برای همیشه خودتان را جای کشاورز کم ادعایی بگذارید که علی القاعده باید بیشترین سود را از کشته اش ببرد اما به عینه می بیند، دلال و قاچاقچی خوش اقبال تر از اوست و مسیرش هموارتر.
آقایان تصمیم گیر اقتصاد و تجارت! ایرانی که بالای ۹۰ درصد زعفران دنیا را تولید می کند هنوز در سطح جهانی حتی برند ملی ندارد و پای کُمِیت صنایع تبدیلی اش برای خلق بیشترین ارزش افزوده از محل زعفران ناب ایرانی همیشه و همچنان می لنگد! الحق و الانصاف آیا اگر خودتان هم زعفران کار و صادرکننده واقعی بودید، نمی پرسیدید: "چرا تن نحیف زعفران سربلند ایرانی و این همه درد؟ چرا وقتی درد و درمان مانند روز روشن است دولتمردان اقتصادی ما از بهترین فرصتها با چشم بسته عبور می کنند و چرا در وادی پر مشقّت طلای سرخ ایرانی هیچ چیز سر جایش نیست؟!".
نظر شما